مدتی پیش
بی پروا و صادقانه
گفتی که بی من برایت جهنم است
خیلی ها در انتظار نیم نگاهی از تو هستند
اما
تو به من دل بستی
من سکوت کردم
اما اکنون
سکوتم را می شکنم
این روز ها
افکارم را که ورق می زنم
می بینم من هم بدون ِ تو سخت می شود برایم
با تو هستم
بیشتر بفشارم در آغوش ِ داغت
...
بی پروا و صادقانه
گفتی که بی من برایت جهنم است
خیلی ها در انتظار نیم نگاهی از تو هستند
اما
تو به من دل بستی
من سکوت کردم
اما اکنون
سکوتم را می شکنم
این روز ها
افکارم را که ورق می زنم
می بینم من هم بدون ِ تو سخت می شود برایم
با تو هستم
بیشتر بفشارم در آغوش ِ داغت
...
۲ نظر:
تو را میبوسم ای اشفته عریان
تورا اشفته مثل مخمل قران
و چه قدر زود صبح می شود ...
کی شب بود ؟ ...
ارسال یک نظر