دی ۳۰، ۱۳۸۸

سکوت را باید شکست

مدتی پیش
بی پروا و صادقانه
گفتی که بی من برایت جهنم است
خیلی ها در انتظار نیم نگاهی از تو هستند
اما
تو به من دل بستی
من سکوت کردم
اما اکنون
سکوتم را می شکنم
این روز ها
افکارم  را که ورق می زنم
می بینم من هم بدون ِ تو سخت می شود برایم
با تو هستم
بیشتر بفشارم در آغوش ِ داغت
...

۲ نظر:

zodiak گفت...

تو را میبوسم ای اشفته عریان
تورا اشفته مثل مخمل قران

rasool moien گفت...

و چه قدر زود صبح می شود ...
کی شب بود ؟ ...